استراتژی R

ماتریس SWOT چیست و چگونه میتوان آن را به کار گرفت؟
ابزار SWOT یا سوآت بهطور خلاصه فرصتها و تهدیدات محیط خارج از مرزهای سازمان را در تقابل با نقاط قوت و ضعف داخلی بررسی میکند؛ بنابراین برای ارزیابی تناسب میان سازمان با محیط و زمینهای که در آن کار میکند، عالی است. فرضیهای وجود دارد مبنی بر اینکه هر سازمانی که تناسب بیشتری با محیط فعالیتش داشته باشد، نسبت به سازمانهایی که فاقد تناسب هستند، شانس بقای بیشتری دارد. درواقع داشتن خلاصهای از فرصتها، تهدیدات، نقاط قوت و نقاط ضعف اساسی، تأثیر به سزایی در توسعه استراتژی سازمان خواهد داشت، بنابراین آشنایی با این ابزار مهم است.
معمولاً یکی از سنجههایی که میتوان از طریق آن اعتبار و کارآمدی ابزاری را سنجید، مقبولیت در بین سازمانها و بنگاههای تجاری است، آمارها در این زمینه از اقبال نسبت به ماتریس SWOT حاکی هستند:
- SWOT (سوآت) مشهورترین ابزار استراتژیک در بین شرکتهای موجود در لیست آی اِی اِم (شاخصی در بورس لندن) است بهطوریکه تقریباً ۸۰% از شرکتهای حاضر در این فهرست، از این ابزار بهره بردهاند و این ماتریس رتبه اول را در بین ابزارهای مورد استفاده این شرکتها دارد.
- ماتریس SWOT بر اساس مطالعه آستون محبوبترین ابزار استراتژیک به شمار میرود و توسط ۶۵% از شرکتهایی که در این مطالعه بررسی شدهاند، مورد استفاده قرار گرفته است.
- این ابزار در چین پس از ابزار PEST (تحلیل عوامل سیاسی-اقتصادی-اجتماعی و تکنولوژیک) رتبه دوم مقبولیت را کسب کرده است.
- مطالعات دیگری نیز از SWOT به عنوان پرکاربردترین ابزار استراتژی در کشورهایی استراتژی R همچون استرالیا، نیوزلند، مالزی، سنگاپور، انگلستان و فنلاند نام بردهاند.
با وجود مقبولیت SWOT، یافتههای آی اِی اِم نشان میدهد این ابزار حد متوسطی از ارزش درک شده را داراست و در پیادهسازی و اجرا هم رتبه پایینی را به خود اختصاص میدهد، لذا افراد در استفاده از نتایج این ماتریس دچار سردرگمی میشوند. علاوه بر استراتژی R این، مخالفان این روش اذعان دارند که این ابزار بهشدت سطحینگر است. در ادامه با سیر تاریخی تولد این ابزار آشنا میشویم و در مورد چگونگی استفاده از آن توضیحاتی را ارائه میکنیم.
مروری بر زمینه تاریخی و سیر توسعه ای ماتریس SWOT
پیشزمینه تاریخی این ابزار چندان شفاف و منسجم نیست. برخی از مشخصههای ماتریس SWOT به مدرسه کسبوکار هاروارد و کتاب سیاستهای کسبوکار نوشته اندروز، گات، لرند و کریستینسن بازمیگردد. با این حال در این کتاب تنها به فرصتها، خطرات، محیط و مشکلات اشاره شده است و مرجع آن نیز سخنرانی پروفسور کنت اندروز است. دیدگاهی دیگر آن است که SWOT از پژوهش استنفورد به سرپرستی آلبرت همفری در سال ۱۹۶۰ مشتق شده است. تا سال ۱۹۶۰ هر شرکتی یک «مدیر برنامهریزی شرکتی» داشت و «انجمن برنامهریزی بلندمدت شرکتی» در آمریکا شکل گرفته بود اما مشکلی وجود داشت. در این مطالعه شرکتهای موجود در لیست فورچون ۵۰۰ مورد بررسی قرار گرفتند تا مشخص شود چرا برنامهریزیهای سازمانی اغلب بین مراحل طراحی و اجرا شکست میخورند و چگونه میتوان با این موضوع مقابله کرد. بر اساس یافتههای یک پژوهش، یک «زنجیره منطقی هشتگانه» بهعنوان یک نظام جدید معرفی شد. دو مرحله اول این زنجیره بر درک درست ارزشهای شرکت و توان ارزیابی مناسب از موقعیت کسبوکار متمرکز بود. با توجه به استراتژی R اینکه توسعه یک متدولوژی برای تعیین ارزشها کاری دشوار بود، تیم پژوهشگران تصمیم گرفت استراتژی R تا بر سنجش و ارزیابی آنها تمرکز کند و این را مورد ارزیابی قرار دهد که چه چیزی برای حال و آینده شرکت خوب یا بد تلقی میشود. وقتی از خوب بودن چیزی در زمان حال و شرایط فعلی حرف میزنیم یعنی استراتژی R اوضاع «رضایتبخش» است. خوب بودن در آینده یعنی با «فرصتها» سروکار داریم. این در حالی است که بد بودن چیزی در زمان حال از وجود نوعی «کاستی و کمبود» حکایت داشت و بد بودن مقولهای در آینده نشاندهنده وجود «تهدید» برای شرکت بود. این تجزیه تحلیل با نام اختصاری SOFT (متشکل از حروف اول کلمات Satisfaction، Opportunity، Fault و Threat) شناخته شد. این ابزار در سال ۱۹۶۴ در کنفرانسی در استراتژی R زوریخ ارائه شد. چند نفر از اعضای این تیم پژوهشی، چارچوب را تغییر دادند و به جای «کاستی» از عبارت «نقطهضعف» استفاده کردند و در نتیجه SWOT متولد شد.